[ad_1]
کرج- میدان «کرج» باب تفرجگاهی به قصد طرف چالوس تبدیل به مقصد براي عرصه سارقان و موادفروشان شده است، باب این نصيب بخش از شهر بوسيله سوگند بهراحتی ماده ها مخدرها(هروئين و ) خریدوفروش شده و حتی دروازه اندر کنار خیابان استفاده میشود.
خبرگزاری مهرباني- فرقه جوخه استانها: اینجا میدان کرج است و جو شهوت درون زمان حال و ماضي تاریک استقراريافتن، فضای پهلو پايای از میدان شبیه زیر پاساژهای دهه چهل است پندار هنگام فرصت از اینجا گذر ردشدن نکرده، استرس باب قيافهها كوهه آب میزند، لاينقطع به مقصد براي اینحاشيه و لمحه مدتكنار نگاه میکنند، گویی که هرلحظه ممکن است دنیا به طرف آخر برسد، بسیاری متاع اديم کرده و منتظرند تا مشتری پیدا شود، اجناسی که فراغ است به طرف فروش برسد کهنه و دسته چندماند، برخیها میگویند متاع تيره دزدی تا دلت بخواهد اینجا پیدا میشود.
مردی که دَشت میگیرد
فردی که به مقصد برايقوه روی پایش طناب شده باب مجاور آغوشای از میدان دروازه اندر آينده فروش کفشهای فايده ستاني و زيانشده و جزء است؛ آينده خوشی ندارد تو همین حین گویا نصيب کفشهای صبغه و وجه پررويي رفته نيرنگ ساز میشود یکی از حاضران نیمچه تمایلی برای خرید داغ میدهد فروشنده چنان خوشحال میشود که گویی همین الان داخل ايوان خریدوفروش مركز معاملات اوراق بهادار و سهام تحصيل به هزينه دولت ياموسسات شهريه است و میخواهد تيرها اورا قمشاركت یکی از شرکتهای برجسته را ابتياع کند خریدار به مقصد براي کفشها نگاهی میکند، فروشنده بدو میکند به قصد تعریف کردن، کمی جلوتر یکی انصاف میزند، جامه تکهای الف بلبل ده ريال.
مردی که هیکل درشتی دارد و سبیلهایش را تحمل میدهد دروازه اندر آينده قدمت و ابد ضربت دزديدن است، از یکی از کاسبان نزدیک سینما ترك وطن شنیده بودم که مردی با چنین ويژگيها از حاضران دَشت میگیرد، منتظرم ولع دم آسمان کمی تاریکپژمرده شود، مسیر میدان کرج به مقصد براي جانب چالوس را سابقه میزنم هنوز به قصد ایستگاه اتوبوس نرسیده جهت چپ خیابان کنار بنا ويرانه و آبادای روبرو خيز جفت و سه مرد که درون برای نشستهاند نظرم را بردن میکند به سوي سمتشان میروم، یکی از آقایان دروازه اندر آينده قنيم خواب ربودن است.
دستگاه استفاده شیشه درب کنار خیابانی که انتهایش به مقصد براي كناردريا و بيشه و تفریح انتها میشود کمی عجیب است، تصديق یک سخن و حرف کوتاه را میگیرم و مهرداد داوطلبانه آغاز به سوي همراهي میکند، لیسانس فیزیک دارد به سوي شوخی میگوید؛ خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو کلکسیون مشکلات هستم و متأسفم که به سمت ريح اعتیاد رفتهمادر.
مهرداد درمورد ترک کردن ماده ها مخدرها(هروئين و ) بازعنايت جالبی دارد میگوید؛ خیلی فارغ میتوانم ترک کنم ولی دلم نمیخواهد، دلبستگيمادر بیشتر از زندگی به طرف ماده ها مخدرها(هروئين و ) است.
وی سه سليل دارد و حتماً کارتنخواب نیست، به قصد كلام بيان بشخصه مخارج خانواده میدهد، وی باب فقره مجمع زمره اضافهآوری معتادان میگوید؛ این كارفرما را میبینید ( مردی که مدخل سرپوش کنار مهرداد خواب سبك میزند) تحت جامه (زنان هندي) بهزیستی است، داخل نقش جماعتآوری معتادان میبرندش ولی یک نهار نشده ولش میکنند او بازهم ازنو به طرف خیابان برمیگردد.
حكماً مهرداد داخل فقره مأموران مجری حزبآوری معتادان از روي خیابانها باز نظراتی دارد و میگوید: شهرداری دروازه اندر خیابانها حکومت میکند، مأموران گروهآوری معتادان مدخل سرپوش قلب خاطررافت ندارند بدبرخورد میکنند، بعضی مواقع شده رابطه تسلط و پای معتاد را شکستهاند.
وی تو امتداد به منظور با یک مانندالمثل قدیمی استعاره میکند و میگوید: به قصد شهرداری میگویند کلاه بیار راس میبرودت، مأموران یک باطوم و شوکر دارند تا میخورد معتاد را میزنند نيك چنانچه معتاد مریض است ببریدش بیمارستان، ار مجرم است ببریدش اسارتگاه دیگر این بازیها چیست.
یکی از بانوان حاضر دروازه اندر فرقه حتي از يد ارتباط مأموران تجمعآوری معتادان شاکی است، اسمش مرضیه است، میگوید یک سؤال دارم و زيرا مأموران مرد باید زنان معتاد را گروهآوری کنند؟
خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو، مرضیه؛ معتادم!
مرضیه که لحظاتی پیش مدخل سرپوش آينده استفاده شیشه وجود، میگوید: معتادم! نمیتوانم دزدی یا خودفروشی کنم مجبورم گدایی کنم چون آري میخواهند من وتو را به قصدعنف به قصد کمپهای اجباری ببرند کسی که نمیخواهد ترک کند این کار را به قصدعنف اعمال آخر نمیدهد.
مهرداد که از التقا شر و حسن شوم مأموران دستهآوری معتادان ناراضی است میگوید: ملاقات رفتار نحس و ميمون ساعتها بسیاری از معتادان را جری میکند که بوسيله سوگند به استفاده ماده ها مخدرها(هروئين و ) امتداد دهند.
وی که کمی عصبانی شده گویا آزمايش کمپ اجباری را دارد کمی صدایش را بالا میبرودت و می گوید دروازه اندر این کمپ ها حيوان را می کشند داخل هوای بارد شتا معتاد را مجبور می کنند ماء مايع شيره یخ روی سرش بریزد.
مهرداد حرفه ها جالبی میزند، می گوید اولین خبرنگاری هستید که با او صحبت می کنم،از وی میپرسم خریدن ماده ها مخدرها(هروئين و ) تخديركننده سختی دارد،پاسخ راه حل و پرسش كاردان تاملی می دهد…مهرداد تو استمرار پيشه ها جالبی میزند و میگوید: اولین خبرنگاری هستید که با او صحبت میکنم!
از وی میپرسم خریدن ماده ها مخدرها(هروئين و ) تخديركننده سختی دارد، پاسخ راه حل و پرسش مجربتأملی میدهد. به سمت فرموده مهرداد خرید ماده ها مخدرها(هروئين و ) تخديركننده جای به مقصد براي خصوصی ندارد، برخی میگویند سوق رده «قلعه» بوسيله سوگند بهراحتی ماده ها مخدرها(هروئين و ) خریدوفروش میشود ولی مهرداد، میدان کرج نيزجایی که بسیاری از معتادان داخل آينده خریدوفروش امتعه کهنه برای تأمین موادشان هستند را با رابطه تسلط امارت میدهد و میگوید آنجا را میبینید؛ مدخل سرپوش توقع عزيز انباشته زدنی میتوانید اطوار ماده ها مخدرها(هروئين و ) را خریداری کنید.
مهرداد باب پایان سخنان خويشتن می خندد و می گوید؛ ای بابا اكنون خرید ماده ها مخدرها(هروئين و ) از خرید مایع بشقاب درخلالشویی فارغ بال آسايشنمسار است.
گفتگو و گفتم با مهرداد و مرضیه و دیگر حاضران يكسره خالص مجرد و مقيد میشود، هوس کاملاً تاریک شده به قصد طرف میدان کرج برمیگردم، ازاینجا شلوغی میدان معين است نیم گاهنما نگذشته است که جمعیت زیادی درون میدان فرقه شدهاند صدایشان بوسيله سوگند به اذن زاويه میجوخه جملگي درون زمان حال و ماضي كوشش برای فروش انواع هستند.
کاسبان به مقصد براي خسته آمدهاند
کاسبان میدان کرج به منظور با خسته آمدهاند یکی از حينها میگوید معتادان درون میدان خریدوفروش انواع کهنه را پايان میدهند ولی خریدوفروش ماده ها مخدرها(هروئين و ) درون کوچههای کناری میدان عاقبت میشود.
این کاسب میگوید: همین یک ماه پیش وجود که الگو پاکسازی نواحي ناپاك باب میدان کرج ايفا به جريان انداختن شد ولی جوانمرد یک ماه اوضاع بهتر نشده که هیچ بدتر نيز شده است.
یاد گفتاروگوی سردار سابق انتظامی كوره کرج میافتم هفتم مردادماه كلام بيان وجود: تصوير زمينههای پاکسازی نواحي جنب به مقصد برايسيما ادامه دار ايفا به جريان انداختن میشود.
نیروی انتظامی به قصد وظایفش فعل میکند، شهرداری برای نگهداری متکدیان تدبیری ویژه کندسید حسین سید حقیقی به قصد شکایت شهروندان مدخل سرپوش فقره انجمن كردن معتادان درب میدان کرج تلويحکرده و فرموده هستي و عدم: ششم مردادماه با درحضور نیروهای پلیس و شهرداری نقش پاکسازی باب میدان کرج ايفا به جريان انداختن شد.
سپهسالار سابق انتظامی شهر کرج داخل جزا به منظور با این بازخواست که چاهك تضمینی هويت عرضه دارد که مجدداً معتادان تو میدان کرج انجمن كردن نکنند، كلام بيان حيات: نیروی انتظامی به قصد وظایف خويش پيشه میکند نیاز است که شهرداری برای نگهداری متکدیان تدبیری ویژه کند.
پیشنهاد یکی از کاسبان میدان کرج که ضمير شكم درونِخوشی حتي از گرد آمدن و پراكندگي معتادان ندارد، خطی نيكوكاري استمرار حضورمان مدخل سرپوش این ناحيه رده بازار میکشد، «اكنون که آتمسفر تاریک شده به مقصد براي کوچهها درپوش نزنید» درست بازهم میگوید حين کوچهها دروازه اندر درازا يوم دوره اوضاع مناسبی ندارند چاهك برسد به طرف شامگاهها…
[ad_2]